وضعیت: بسته
شماره سند:RFP958252344
تاریخ انتشار: 1395/12/01
مهلت ارسال پیشنهاد:1395/12/30
فرصتها: براساس پیشنهادها قابل مذاکره خواهد بود.
تماس : ۰۲۱۸۸۳۹۸۵۶۳ – ۰۲۱۸۸۳۹۸۵۴۳
ارسال پروپوزالها: Proposal@boomerangtt.com
در این معدن، قدیمیترین سنگهای منطقه متعلق به پرمین زیرین (سازند دورود) است. جنبشهای تکتونوماگمایی سیمری نقش مهمی در شکلگیری و تکامل این منطقه داشته است که مهمترین آن ولکانیسم پرمین و ژوراسیک زیرین و تغییر رژیم رسوبی از نوع سکویی (پلاتفرم) به سیستم هورست و گرابن میباشد. سنگ میزبان کانسار دولومیتهای پرمین میانی (سازند روته) است که بر روی آن به طور محلی بازالتهای آلکالن فوران کرده است. در سطوح بالاتر ضخامت زیادی از شیلهای زغالدار ژوراسیک (سازند شمشک) قرار گرفته است. پدیدههایی چون دولومیتی شدن، سیلیسی شدن، برشی شدن، گسلش انحلال و کارستی شدن سنگ میزبان را برای کانیسازی آماده ساخته است. کانیسازی اصلی در سازند روته انجام شده اما بهطور ضعیفتر در تمام سنگهای منطقه نیز گسترش یافته است. کانه اصلی گالن بوده و کانیهای دیگر اسفالریت، فرایبرجیت، کالکوپیریت، پیریت، پیروتیت و باریت است. گانگ کانسار را دولومیت، کوارتز، کلسیت و فلوئوریت تشکیل میدهد. بافت کانهها بهطور عمده پرشدگی فضای باز و غارها است. کانی سازی رگهای در گسلها و تودهای در کارستها دیده میشود. پاراژنز و همراهی کانیهایی چون پیروتیت، اسفالریت و کالکوپیریت نشانگر این است که حداقل بخشی از کانسار ساز در سنگهای آذرین و شیلهای زغال دار بسیار بالاتر از کلارک آنها بوده و این سنگها میتوانند بهعنوان منشاء عناصر در نظر گرفته شوند. همچنین نمودارهای همبستگی عناصر نشانگر یک فاز غنیشدگی است که بر اثر فراگرد هیدروترمال بهوجود آمده و ارتباطی با لیتولوژی سنگ میزبان ندارد. عناصری چون سرب، روی، باریم و مس بر اثر عملکرد محلولهای هیدروترمال به شدت غنی شده و غلظت آنها افزایش یافته است. مطالعه رگههای معدنی که در گسلها تشکیل شده است نشان میدهد که مقدار عناصر کانه ساز از مرکز رگه به سمت سنگ درونگیر کم میشود بهعبارت دیگر مواد معدنی از داخل شکستگیها به سنگ میزبان تزریق شده است. منشاء محلولهای هیدروترمال در کانسار این معدن آبهای جوی میباشد ولی احتمال اختلاط با آبهای ماگمایی نیز وجود دارد. آبهای جوی پس از عبور از سکانس ضخیم شیلهای زغال دار از فلزات و سولفید غنی شده و به دلیل اسیدی بودن بخش عمده فلزات و مواد موجود در سنگهای مسیر را لیچ کرده است. این محلولها در اعماق زمین گرم شده به سمت بالا حرکت کرده و در برخورد با سنگ میزبان مناسب مواد همراه خود را تهنشین نموده است. ذخایر تودهای موجود در کارستها احتمالاً بر اثر برخورد محلولهای کانهدار احیایی با آبهای اکسیدان موجود در کارستها به وجود آمده است. مجموعه شواهد نشان میدهد که این معدن احتمالاً یک کانسار دیرزاد تیپ رگهای است که میتوان آن را اپی ترمال تا مزوترمال معرفی نمود. ذخیره احتمالی معدن ۵/۶ میلیون تن کانسنگ با عیار متوسط سرب ۵ درصد، روی ۱ درصد، باریت ۵/۱۸ درصد و نقره ۱۵۰.۵۲۰ گرم در تن است. برای انجام عملیات ژئوفیزیکی از چند روش عمده استفاده میشود که روش مقاومت سنجی و پلاریزاسیون القایی (IP & RS ) یکی از مهمترین آنها محسوب میشود. در این روش از خاصیت مقاومت الکتریکی یا حتی قابلیت عبور این جریانها از یک سنگ یا ماده معدنی برای شناسایی آنها استفاده میشود. روش گرانی سنجی که برای تشخیص مواد ایجاد کننده ناهنجاری گرانشی مثبت یا حتی منفی بکار میروند و به نظر میرسد که در این پروژه بتواند بسیار مؤثر واقع شود. روشهای مغناطیس سنجی، VLF و سایر روشهایی هستند که میتوانند جهت شناسایی منابع مختلف معدنی مورد توجه قرار گیرند.
این معدن یکی از بزرگترین معادن سرب و نقره در کشور محسوب میشود و حدود نیمقرن است که استخراج از این معدن بهصورت روباز در حال انجام است. وسعت معدن در حدود ۳۸ کیلومترمربع میباشد که عملیات معدنکاری فقط در ۱,۲ کیلومترمربع آن انجام میشود. به علت قدمت فعالیت در معدن، برداشت از ذخیره شناخته شده در این محدوده به مراحل پایانی نزدیک میشود و بنابراین اکتشاف ذخائر جدید در بقیه مناطق در محدوده در حدود ۳۶.۸ کیلومترمربع برای برنامهریزی استخراج در سالهای آینده امری ضروری است. در سالهای اخیر، تلاشها و مطالعاتی برای شناخت ذخائر جدید در این محدوده صورت گرفته است. تکمیل این مطالعات با انجام بررسیهای سنجش از دور، زمینشناسی، تکتونیک و همچنین اتخاذ روش ژئوفیزیک مناسب امکانپذیر است. با توجه به نوع و تیپ ماده معدنی، به نظر میرسد روشهای IP&RS، گرانیسنجی و در اولویت بعدی مغناطیسسنجی برای انجام این مرحله اکتشافی مفید باشد. این مطالعات باید منجر به تعیین نقاط بهینه برای انجام عملیات حفاری و در پی آن تعیین ذخیره قطعی ذخائر معدنی جدید شود. از آنجاییکه اکتشاف امری زمانبر و بسیار پرهزینه میباشد و با توجه به محدودیتهای موجود برای بهینهسازی عملیات حفاری و تعیین ذخیره قطعی، باید از مطالعات قوی سنجش از دور و زمینشناسی بهره برد. همچنین با توجه به تبعیت ماده معدنی از تکتونیک منطقه، انجام مطالعات قوی در این زمینه بهعنوان قسمتی از مطالعات زمینشناسی ضروری است. این مطالعات به محدود کردن مناطق اکتشافی جهت انجام عملیات ژئوفیزیک به بهترین و کاراترین روش منجر خواهد شد و درنتیجه تعیین نقاط بهینه جهت عملیات حفاری در حداقل زمان، کمترین هزینه و کلاً با بالاترین بهرهوری امکانپذیر میگردد، لذا این شرکت بزرگ صنایع معدنی در نظر دارد در زمینه “اکتشاف ذخائر جدید سرب و نقره و تعیین نقاط حفاری” با دارندگان این فناوری تعامل و همکاری نماید.
(راهحلهای پیشنهادی لزوماً محدود به پیشنهادهای زیر نخواهد بود)
خرید تضمینی خدمت